دیوارها، مرزها و مرزنشینان؛ داستان جدایی، فقر و فراموشی در بلوچستان

نگرانی‌های امنیتی جمهوری اسلامی ایران از فعالیت شبه‌نظامیان سنی بلوچ در مناطق مرزی یکی از دلایل اصلی سختگیری‌ها و مسدود کردن مرزها عنوان شده است

یک کامیون در مسیر ماشکل در حرکت است‌- دان پاکستان

شهر کوچک ماشکل با جاده‌های خاکی واقع در ایالت بلوچستان پاکستان، هم‌مرز با ایران، در سکوتی عجیب فرو رفته است. در شهری که زمانی تجارت مرزی نبض تپنده حیات در آن بود، اکنون از رونق اقتصادی خبری نیست و حرکت چرخ زندگی که از دیرباز به دادوستد با ایران وابستگی شدیدی داشت، با بسته شدن مرزها، تقریبا متوقف شده است.  

به گفته منابع محلی در ماشکل، ساکنان این شهر سالیان سال بود که مایحتاجشان را از جمله مواد غذایی، پوشاک و وسایل خانگی، از ایران تامین می‌کردند. اما اکنون به دلیل مسدود شدن مرز، مجبورند برای دسترسی به بازارها مسافت طولانی ۷۰۰ کیلومتری تا کویته، مرکز ایالت بلوچستان، را طی کنند. این در حالی است که فاصله ماشکل تا خاک ایران تنها ۲۵ کیلومتر است و اگر مرزها بسته نبودند، آن‌ها می‌توانستند به‌راحتی و با کمترین هزینه، کالاهای موردنیازشان را تامین کنند.

ماشکل که در غربی‌ترین نقطه بلوچستان قرار دارد، سال ۲۰۱۳ زلزله‌ای مهیب به بزرگی ۷.۸ را از سر گذراند. این فاجعه بسیاری از زیرساخت‌های این شهر کوچک را تخریب کرد و آثار ویرانی‌های ناشی از زلزله هنوز هم بر چهره شهر هویدا است.

نبود جاده‌های مناسب هم وضعیت این منطقه را بیش از پیش دشوار کرده است. مسیر رسیدن به ماشکل از شهر کویته، به‌خودی‌خود دشوار و پرمشقت است. مسافران ابتدا باید ۳۴۰ کیلومتر تا دالبندین، مرکز شهرستان چاغی، سفر کنند و سپس سه ساعت در جاده‌ای که بیشتر آن خاکی و ناهموار است بپمایند تا به ماشکل برسند. خودروهایی که در این مسیر تردد می‌کنند هم به سختی مسافران سوار می‌کنند.

سایه فقر بر تجارت و زندگی مرزی 

جیاند ریکی، مردی که در ماشکل بزرگ شده، از فراز و نشیب‌های تجارت مرزی با ایران خاطرات بسیاری دارد. او به روزنامه دان، چاپ پاکستان، می‌گوید: «اجداد من پیش از تقسیم شبه‌قاره با فارس تجارت می‌کردند. وقتی پاکستان تاسیس شد، نیاکانم کالاهای تجاری را با شتر به ایران می‌بردند.»  

شترها رفته‌رفته جایشان را به موتورسیکلت دادند و سپس موتورسیکلت‌ها با خودروهایی جایگزین شدند که تجارت میان دو کشور را آسان‌تر کردند. جیاند که اکنون در دهه چهارم زندگی خود است، درباره سال‌های نه‌چندان دور می‌گوید: «در سال‌های ۲۰۰۵ و ۲۰۰۶، خود من در تجارت مرزی مشارکت داشتم. میوه و برنج از پاکستان به ایران می‌بردم و مواد غذایی و کپسول گاز می‌آوردم. اما پس از احداث دیوار مرزی میان ایران و پاکستان در سال‌های ۲۰۱۸ و ۲۰۱۹، تجارت کاملا متوقف شد. امروز، دیگر در ماشکل هیچ فعالیت تجاری‌ با ایران انجام نمی‌شود.»  

خالد بلوچ، یکی از ساکنان ماشکل، به درد جدایی خانواده‌ها اشاره می‌کند و می‌گوید چهار سال گذشته نتوانسته است دختر بزرگش را که در سمت دیگر گذرگاه مرزی مازسر زندگی می‌کند، ملاقات کند. خالد که پیش‌تر مرتب به ایران سفر می‌کرد تا عزیزانش را ببیند، اکنون از این جدایی ناخواسته گله‌مند است. او می‌گوید: «ما در دو طرف مرز، هم از نظر اجتماعی و هم اقتصادی، کاملا از هم جدا شده‌ایم. هیچ پایانی برای این وضعیت دیده نمی‌شود و مشکلات ما در ماه‌ها و سال‌های آینده تنها بدتر خواهد شد.»  

در سال‌های اخیر، مقام‌های ایرانی برای جلوگیری از نفوذ قاچاقچیان مواد مخدر، شبه‌نظامیان مسلح و مهاجرت غیرقانونی، دیواری ۳۲ کیلومتری در سمت مرز خود احداث کرده‌اند. اما این دیوار علاوه بر ایجاد موانع امنیتی، آثار اجتماعی و اقتصادی گسترده‌ای هم بر ساکنان این منطقه گذاشته است. بسیاری از بلوچ‌ها که با اقوامشان در ایران روابط خانوادگی و قومی داشتند، اکنون پشت این دیوار از هم جدا شده‌اند.

تلاپ، روستایی کوچک و سرسبز در بخش جنوبی مرز تفتان و تنها گذرگاه رسمی و قانونی پاکستان به ایران، در شهرستان چاغی واقع است. این روستا که ۷۰۰ کیلومتر تا کویته فاصله دارد، تنها حدود ۵۰ خانه دارد و جمعیتش چند صد نفر است. سعدالله بلوچ، یکی از ساکنان تلاپ، با اظهار تاسف از پیامدهای این دیوار می‌گوید: «ما از برادرانمان که در سمت دیگر مرز در ایران زندگی می‌کنند، کاملا جدا شده‌ایم. این دیوار روابط دیرینه را پایان داده است. حتی نقطه صفر در تفتان هم برای تجارت بسته شده است.»  

مانند مردم ماشکل، اهالی پنجگور نیز از رونق تجارت مرزی روایت‌های مشابهی دارند. حاجی خلیل دهانی، تاجر پنجگوری، خاطراتی از آن زمان نقل می‌کند: «من بدون هیچ مشکلی مواد خوراکی از ایران می‌آوردم. آن زمان، این مواد را با ماشین پیکان که در گذشته برای تجارت شهرت داشت، جابه‌جا می‌کردم. پیش از آن، با موتور روسی، نفت و مواد خوراکی می‌آوردیم. با افزایش محدودیت‌ها، مردم به استفاده از وانت‌هایی مثل زامیاد روی آوردند.» 

با اینکه در سفر رسمی ابراهیم رئیسی، رئیس‌جمهوری وقت ایران، به پاکستان، برای افزایش حجم تجارت دو کشور به ۱۰ میلیارد دلار توافق‌ شد، تجارت مرزی در عمل تقریبا متوقف و بیشترین آسیب ناشی از این وضعیت، متوجه شهرهای کوچک مرزی بلوچستان مانند ماشکل است. 

 

چالش‌های امنیتی و انسداد مرزی   

نگرانی‌های امنیتی جمهوری اسلامی ایران از فعالیت شبه‌نظامیان سنی بلوچ در مناطق مرزی یکی از دلایل اصلی سختگیری‌ها و انسداد مرزها عنوان شده است. اما این سیاست‌ها آثار اجتماعی و اقتصادی گسترده هم داشته و خانواده‌های مرزنشین را به شکلی بی‌سابقه از هم جدا کرده و زندگی را در این مناطق دشوارتر از همیشه کرده است.  

یکی از دلایل اصلی انسداد مرز ایران و پاکستان، نگرانی جمهوری اسلامی از نفوذ شبه‌نظامیان سنی بلوچ به خاک ایران است. این نگرانی‌ها به اوایل دهه ۲۰۰۰ بازمی‌گردد، زمانی که گروه‌های شبه‌نظامی بلوچ فعالیت‌های خود را در استان سیستان و بلوچستان ایران آغاز کردند.  

در سال ۲۰۰۳، گروه شبه‌نظامی جندالله به رهبری عبدالمالک ریگی، یکی از بلوچ‌های ایرانی، تاسیس شد. این گروه در مدت کوتاهی به یکی از تهدیدهای جدی علیه امنیت جمهوری اسلامی تبدیل شد. تهران ریگی را که هدایت حملات متعددی را علیه نیروهای ایرانی بر عهده داشت، در سال ۲۰۱۰ دستگیر کرد. به این طریق که هواپیمای حامل او را که او از دبی عازم قرقیزستان بود، در خلیج فارس رهگیری و مجبور به فرود در ایران کرد. عبدالمالک ریگی پس از دستگیری به اتهام اقدام‌های تروریستی اعدام شد.  

اما با وجود مرگ ریگی، فعالیت‌های شبه‌نظامیان بلوچ در سیستان و بلوچستان پایان نیافت و گروه جیش‌العدل، که خود را جانشین جندالله معرفی می‌کند، همچنان به حملات مسلحانه علیه نیروهای جمهوری اسلامی ادامه داد. تهدیدهای این گروه، تهران را بر آن داشت بر اسلام‌آباد فشار بیشتری وارد کند تا کنترل مرزها را افزایش دهد و از نفوذ شبه‌نظامیان جلوگیری کند.  

افزایش فعالیت مخالفان دولت پاکستان در ایالت بلوچستان  

در سوی دیگر مرز، ایالت بلوچستان پاکستان نیز طی دو سال گذشته افزایش چشمگیر فعالیت مخالفان و حملات تروریستی را شاهد بوده است. بیشتر این حملات به گروه جدایی‌طلب «ارتش آزادی‌بخش بلوچستان» نسبت داده می‌شود. این گروه که از ساکنان بلوچ پاکستان تشکیل شده، مدعی است که حکومت مرکزی پاکستان از منابع طبیعی این منطقه بهره‌برداری می‌کند، بدون آنکه به ساکنان محلی سهمی اختصاص دهد.  

ارتش آزادی‌بخش بلوچستان نه‌تنها حملاتی علیه اهداف دولتی پاکستان انجام می‌دهد، بلکه پروژه‌های چینی در ایالت بلوچستان، از جمله طرح‌های مرتبط با کریدور اقتصادی چین و پاکستان (ابتکار کمربند و جاده) نیز از حملات این گروه در امان نبوده‌اند.  

ارتش و سازمان‌های اطلاعاتی پاکستان در ماه‌های اخیر عملیات نظامی گسترده‌ای را برای سرکوب این گروه در بلوچستان آغاز کرده‌اند. دولت پاکستان مدعی است که ارتش آزادی‌بخش بلوچستان از حمایت کشورهای همسایه برخوردار است و این موضوع نیز بهانه‌ای برای تقویت اقدام‌های امنیتی در مرز با ایران شده است.  

مسدود شدن مرز ایران و پاکستان که بخشی از تلاش‌های امنیتی دو طرف برای کنترل جدایی‌طلبان و قاچاق است، آثار مخربی بر زندگی مردم مرزنشین بلوچ داشته است. ساکنان بلوچ در هر دو سوی مرز ایران و پاکستان، شکایت دارند که دولت‌های مرکزی، آن‌ها را از خدمات عمومی محروم کرده‌اند و برای توسعه اقتصادی یا اجتماعی این مناطق هم هیچ برنامه‌ای ندارند. این محرومیت‌ها و احساس نادیده گرفته شدن یکی از دلایل اصلی گرایش برخی جوانان بلوچ برای پیوستن به گروه‌های شبه‌نظامی و شورشی بوده است.  

در حالی که تهران و اسلام‌آباد هر یک به دلایل امنیتی، سیاست انسداد مرزی را دنبال می‌کنند، پیامدهای این تصمیم بر زندگی روزمره مردم بلوچ در دو سوی مرز همچنان نادیده گرفته می‌شود و مردمی که پیش‌تر به تجارت مرزی وابسته بودند، اکنون با فقر، جدایی خانوادگی، و آینده‌ای مبهم مواجه‌اند. 

بیشتر از جهان